اتاقی از آن خود
نمایشگاه گروهی
۲۴ دی – ۱۱ بهمن ۱۴۰۰
«اتاقی از آن خود» از کنار هم قرار گرفتن کار پنج هنرمند ساکن تهران، ساری، تبریز و فِیِتویل (آرکانسا) شکل گرفته است. درونمایهی اصلی این مجموعه بر اساس طبقهبندیهای مدرن هنر، به خصوص مرزگذاریهای رایج میان هنر/فرهنگ فرودست (تزیینی) و فرادست (فاخر یا هنرهای زیبا) شکل گرفت. در این راستا، عنصر «گل» به عنوان موضوعی مشترک میان کار این هنرمندان انتخاب شد. «اتاقی از آن خود» از یک فرش، یک طرح کاغذ دیواری، یک کتاب، چند نقاشی و مجسمههای سرامیکی تشکیل شده است.
اصطلاح هنرهای فرودست (تزیینی)، که در مقابل فرادست (زیبا) قرار میگیرد، معمولاً به آثاری اطلاق میشود که با کاربرد، روزمرگی و بهرهرسانی عجیناند؛ چیزی که در تاریخ هنر شرقیتر به عنوان بخشی جدانشدنی از آثاری هنری جا افتاده بوده است. این اصطلاح، در عین حال، در بسیاری از تاریخنگاریهای پساروشنگری و مدرن، به هنرهای «زنانه» نیز اطلاق میشود. در گرد هم آمدن این آثار، «تزیین» نقشی مطالعاتی ایفاء کرده است، هم در خود آثار و هم در چیدمان نمایشگاه. نقاشی به جای فرش، کاغذ دیواری، یا پرچم قرار گرفته، و اشیای روزمره، از گلهای زینتی تا جام نقره، در نقاشیها پدیدار شدهاند. آن چه آثار، درونمایهها و رویکردهای آنها را به هم نزدیک میکند، فارغ از ویژگیهای بصری، تلاشی مستمر در راستای به دست آوردن تصویری عمومی از تجربههای شخصی است. عنصر گل به عنوان یک شمایل مشترک در آثار دیده میشود، هرچند در هر اثر به وجه یا مفهومی متفاوت اشاره دارد.
مجسمههای درسا برداشتی از یک سیر تاریخی تخیلی اما موازی هستند که در آن سلطهی گیاه بر انسان، جایگزین انقلاب کشاورزی شده است. گلها و آدمها به هم تبدیل میشوند، از هم عبور میکنند و نظام سلطه و جنسیتی واژگون و دگرگون شده است. پرچم «جادوگر شهر اُز» به عنوان نمادی جادویی از دگردیسی و تغییر نگرش ارائه شده است.
نقاشیهای مینو، بر عناصر تزیینی، تصنع، و خواص مادی گلها تأکید دارند. چینش متقارن، و تقابل گلها کنار اشیای خانگی به عنوان تصویر پیشزمینه یا پسزمینه، بر این نقش سیال پافشاری میکند. در این ترکیببندیها، گل بیش از یک عنصر محوری، جزئی از یک چیدمان است؛ چیدمانی رؤیاگون از عناصر روزمره که ضمن حفظ هویتشان، اشارهای نامتعارف را یدک میکشند، نوعی مادیت و تصنع که از آن آشناییزدایی شده است.
آثار ونوشه مبتنی بر مطالعهی یکسالهی او از گیاه رزماری بودهاند: چگونه یک گیاه روزمره و خانگی که تا مدتها برای او نادیدنی بود، به عنصری اصلی از کارهایش تبدیل شد، عنصری که قابلیتهای بصری آن را به تصویر بکشد. به مرور کارها از تصویرسازی گیاه خارج میشوند و با تکههایی موجگون از رنگ میآمیزند.
در کارهای اخیر زیبا، مطالعهی او بر هنرهای سنتی تزیینی ایران، مانند کاشیکاری و فرشبافی، با دغدغهی او نسبت به خط، نوشتار و زبان ترکیب شده است. این کارها حاصل تجربهی زبان بصری زیباست که کلمات و به خصوص اشعار را به عنوان بخشی از حافظهی جمعی، دگرگون و آنها را تبدیل به تصاویری مختلشده و ناخوانا کرده است. در «اتاقی از آن خود»، یکی از این طراحیها به قطعه فرشی تبدیل شده و تصویری که از خاطرهی او از فرش شروع شده بود، خود به یک جسم تزیینی بازتولید میشود.
نقاشی شهرزاد برداشتی از یک دستهگل مصنوعی و بر اساس تصویری از لابی یک هتل در زادگاهش زاهدان است. چیدمانهای گل به عنوان عناصر تزیینی خاموش و شاهدان همیشگی، از عناصری است که در آثار سالهای اخیر او به کثرت حضور دارد. این بار، دستهگل مصنوعی به ظاهر ابدی اما در واقع فروپاشیده است. عنوان اثر، «بیدارشدن به صدای مرگ بر»، به خاطرهی او از همان مکان اشاره دارد.
«اتاقی از آن خود»، برگرفته از عنوان مقالهی مفصل ویرجینیا وُلف (۱۹۲۹)، به ضرورت اقتصادی پدیدآورنده (هنرمند یا نویسنده) به داشتن فضایی برای کار اشاره میکند. در این مقاله، ولف شخصیتی خیالی به عنوان خواهر ویلیام شکسپیر تصور کرده و دربارهی امکانناپذیری شکوفایی استعداد و خلاقیت چنین کسی، خصوصاً با توجه به نابرابریهای جنسیتی و اقتصادی، نظر میدهد. این عنوان همچنین به از آنخودسازی فضا توسط عناصر موجود در آن، خصوصاً آنهایی که برای تزیینش به کار گرفته شدهاند، اشاره دارد.
«اتاقی از آن خود» از کنار هم قرار گرفتن کار پنج هنرمند ساکن تهران، ساری، تبریز و فِیِتویل (آرکانسا) شکل گرفته است. درونمایهی اصلی این مجموعه بر اساس طبقهبندیهای مدرن هنر، به خصوص مرزگذاریهای رایج میان هنر/فرهنگ فرودست (تزیینی) و فرادست (فاخر یا هنرهای زیبا) شکل گرفت. در این راستا، عنصر «گل» به عنوان موضوعی مشترک میان کار این هنرمندان انتخاب شد. «اتاقی از آن خود» از یک فرش، یک طرح کاغذ دیواری، یک کتاب، چند نقاشی و مجسمههای سرامیکی تشکیل شده است.
اصطلاح هنرهای فرودست (تزیینی)، که در مقابل فرادست (زیبا) قرار میگیرد، معمولاً به آثاری اطلاق میشود که با کاربرد، روزمرگی و بهرهرسانی عجیناند؛ چیزی که در تاریخ هنر شرقیتر به عنوان بخشی جدانشدنی از آثاری هنری جا افتاده بوده است. این اصطلاح، در عین حال، در بسیاری از تاریخنگاریهای پساروشنگری و مدرن، به هنرهای «زنانه» نیز اطلاق میشود. در گرد هم آمدن این آثار، «تزیین» نقشی مطالعاتی ایفاء کرده است، هم در خود آثار و هم در چیدمان نمایشگاه. نقاشی به جای فرش، کاغذ دیواری، یا پرچم قرار گرفته، و اشیای روزمره، از گلهای زینتی تا جام نقره، در نقاشیها پدیدار شدهاند. آن چه آثار، درونمایهها و رویکردهای آنها را به هم نزدیک میکند، فارغ از ویژگیهای بصری، تلاشی مستمر در راستای به دست آوردن تصویری عمومی از تجربههای شخصی است. عنصر گل به عنوان یک شمایل مشترک در آثار دیده میشود، هرچند در هر اثر به وجه یا مفهومی متفاوت اشاره دارد.
مجسمههای درسا برداشتی از یک سیر تاریخی تخیلی اما موازی هستند که در آن سلطهی گیاه بر انسان، جایگزین انقلاب کشاورزی شده است. گلها و آدمها به هم تبدیل میشوند، از هم عبور میکنند و نظام سلطه و جنسیتی واژگون و دگرگون شده است. پرچم «جادوگر شهر اُز» به عنوان نمادی جادویی از دگردیسی و تغییر نگرش ارائه شده است.
نقاشیهای مینو، بر عناصر تزیینی، تصنع، و خواص مادی گلها تأکید دارند. چینش متقارن، و تقابل گلها کنار اشیای خانگی به عنوان تصویر پیشزمینه یا پسزمینه، بر این نقش سیال پافشاری میکند. در این ترکیببندیها، گل بیش از یک عنصر محوری، جزئی از یک چیدمان است؛ چیدمانی رؤیاگون از عناصر روزمره که ضمن حفظ هویتشان، اشارهای نامتعارف را یدک میکشند، نوعی مادیت و تصنع که از آن آشناییزدایی شده است.
آثار ونوشه مبتنی بر مطالعهی یکسالهی او از گیاه رزماری بودهاند: چگونه یک گیاه روزمره و خانگی که تا مدتها برای او نادیدنی بود، به عنصری اصلی از کارهایش تبدیل شد، عنصری که قابلیتهای بصری آن را به تصویر بکشد. به مرور کارها از تصویرسازی گیاه خارج میشوند و با تکههایی موجگون از رنگ میآمیزند.
در کارهای اخیر زیبا، مطالعهی او بر هنرهای سنتی تزیینی ایران، مانند کاشیکاری و فرشبافی، با دغدغهی او نسبت به خط، نوشتار و زبان ترکیب شده است. این کارها حاصل تجربهی زبان بصری زیباست که کلمات و به خصوص اشعار را به عنوان بخشی از حافظهی جمعی، دگرگون و آنها را تبدیل به تصاویری مختلشده و ناخوانا کرده است. در «اتاقی از آن خود»، یکی از این طراحیها به قطعه فرشی تبدیل شده و تصویری که از خاطرهی او از فرش شروع شده بود، خود به یک جسم تزیینی بازتولید میشود.
نقاشی شهرزاد برداشتی از یک دستهگل مصنوعی و بر اساس تصویری از لابی یک هتل در زادگاهش زاهدان است. چیدمانهای گل به عنوان عناصر تزیینی خاموش و شاهدان همیشگی، از عناصری است که در آثار سالهای اخیر او به کثرت حضور دارد. این بار، دستهگل مصنوعی به ظاهر ابدی اما در واقع فروپاشیده است. عنوان اثر، «بیدارشدن به صدای مرگ بر»، به خاطرهی او از همان مکان اشاره دارد.
«اتاقی از آن خود»، برگرفته از عنوان مقالهی مفصل ویرجینیا وُلف (۱۹۲۹)، به ضرورت اقتصادی پدیدآورنده (هنرمند یا نویسنده) به داشتن فضایی برای کار اشاره میکند. در این مقاله، ولف شخصیتی خیالی به عنوان خواهر ویلیام شکسپیر تصور کرده و دربارهی امکانناپذیری شکوفایی استعداد و خلاقیت چنین کسی، خصوصاً با توجه به نابرابریهای جنسیتی و اقتصادی، نظر میدهد. این عنوان همچنین به از آنخودسازی فضا توسط عناصر موجود در آن، خصوصاً آنهایی که برای تزیینش به کار گرفته شدهاند، اشاره دارد.
شهرزاد جهان ، مینو یل سهرابی ، ونوشه کاظمیان ، زیبا رجبی ، درسا اسدی