هست این داستان عجیب و غریب | نمايش انفرادی
نوشین ودائی
۲۹ تیر تا ۱۲ مرداد ۱۴۰۳
قصهها اگر چه قدیمی مجسمهها اگرچه ایستا اما گذشته همیشه لنگری در حال دارد و ما با نگریستن به آنها باز تفسیری با شرایط، و تغییری در خود ایجاد میکنیم و این نشان دهنده زنده بودن تاریخ در زمان حال است، زنده بودن گذشتهای که همیشه با نگریستن به آن روحش احضار میشود و حرکتی را در ما به پیش میگیرد و این روح همان است که در هنگام خلق اثر توسط هنرمند در آن حلول میکند، همانی که شاعر برای روایت خود به کلمه در میآورد و اینها نتیجه زیست منحصر به فرد آن اشخاص است و مایی که پس از نبود آنها با مخلوقشان مخاطبت میکنیم، در ما نفوذ میکند و زنده میشود، این پویایی که با زنده ماندن ایجاد میشود، حاکی از ناتمام بودن است که در ادوار تاریخ به تکامل خود ادامه میدهد.
مجسمهها تنها بازنمایی شخصیتها نیستند، بلکه کاوشی در خصوص ویژگیهای انسانی هستند و چون آینهای برای ما، شخصیتهای این داستان صفات خود ماست که با ذوق و هنر فرافکنی و در آثار ضبط شدهاند تا ما را حکمتی و درسی دهند به امید آنکه چیزی از ما زدوده شود یا به ما اضافه، حکایتی از حماقتها، ریاکاری، دسیسه و حرص و طمع ماست و این نمایش شخصیت ها را در رقص ابدی شکارچی و طعمه منجمد می کند، شکارچی و طعمهای که من هستم!